بحران محیط زیست: سرمایه داری یا سوسیالیسم ؟! (۱)
در آخرین روز اردیبهشت ۱۳۹۹، به کوشش «خبرگزاری مستقل زیست آنلاین»، فرصتی فراهم شد که گفتگویی با محمدرضا جعفری درباره ی محیط زیست داشته باشیم و میزبان ما در این نشست مجازی، محمد ابراهیم رئیسی عزیز بود که با درایت همیشگی خودش، فرآیند گفتگو را به آرامی هدایت می کرد و سازمان می داد.
محمدرضا جعفری، پژوهشگر توسعه و محیط زیست و نویسنده و مترجم مقالاتی درباره ی بحرانهای محیط زیست، بحران آب و اکوسوسیالیسم است. از او مقالاتی مانند سیل و نابرابری، جهانیسازی حفاظت از محیط زیست، شوک سیل: سرمایهداری سد و انتقال آب، مهاجران اقلیمی، و ترجمههایی همچون علیه سرمایهداری سبز، بازیابی میراث اکولوژیکی مارکس، مرام اکوسوسیالیسم و مانیفست اکوسوسیالیسم منتشر شده است.
هچنین من هم در کتاب «اقتصاد سیاسی محیط زیست» خودم، به مطالب منتشر شده از سوی محمد رضا جعفری رجوع کرده ام و در فایل صوتی «نقد اکوسوسیالیسم» از مطالب منتشر شده از سوی محمد رضا بهره برده ام.
در نخستین جلسه ی گفتگو در زیست آنلاین، محمد رضا و من، چیزهای زیادی برای گفتن داشتیم و ادا کردن حق مطلب در بازه های زمانی ای که در اختیار داشتیم دشوار به نظر می رسید. از این رو به دعوت زیست آنلاین توافق شد تا جلسه یا جلسات دیگری برگزار شود تا سر رشته سخن از دست نرود و کلام گسسته نشود.
در این جلسه محمد رضا، با متانت و آهنگی گرم و دوستانه، دغدغه های خودش را مطرح کرد، برخی از فرازهای مورد توجه به شرح زیر بود:
- تفاوت بحران محیط زیستی حال حاضر با آنچه در طول تاریخ رخ داده است؛ «گستردگی»، «شدت» و «همهجانبه بودن» آن است.
- این شدت و گستردگی ما را به سمت بررسی رانهها و منطق ساختاری که مسبب بحرانهاست سوق میدهد.
- شیوهی تولید سرمایه داری با منطق تولید برای سودآوری همه ی عرصه های طبیعی و انسانی را درون خود میکشد.
- چرخهی انباشت سرمایه همواره رو به گسترش بوده و در این راه برای غلبه بر بحران انباشت و اضافه تولید خود با جایگزینی ارزش مبادله به جای ارزش مصرف و خلق کالاهای نالازم و کمدوامسازی برنامهریزیشده فشار مضاعفی بر منابع طبیعی وارد میآورد.
- رفاه نسبی در کشورهای غربی به مدد انباشت اولیه از راه استعمار و گسترش امپریالیستی سرمایه به جهان سوم و کشورهای در حال توسعه میسر شده است. نتیجهی آن تخریب گسترده محیط زیست در کشورهای پیرامونی و نابرابریهای اقتصادی بوده است به طوریکه به عنوان مثال در سال گذشته ۸۲ درصد ثروت تولیدی به ۱ درصد افراد بالای جامعه تعلق گرفته است.
- هدف تولید افزایش رفاه انسان، کاهش ساعت کار و ایجاد فراغت برای شکوفایی نیروهای درونی انسان در همهجای جهان است. واقعیت سرمایهداری اما افزایش نابرابری علیرغم افزایش تولید در یک قرن اخیر است.
- کشورهای موسوم به سوسیالیسم واقعا موجود در اثر بنیان سیاسی بوروکراتیک، توسعهنیافتگی نیروهای تولیدی، جنگ، تهدیدهای خارجی، رقابت در صنایع نظامی و تلاش برای فتح فضا، به تولیدگرایی و بارگذاری بیش از حد بر طبیعت و منابع طبیعی متوسل شدند.
- نقش سیستم سرمایهداری در تخریب محیط زیست، به عنوان نمونه از طریق انتشار گازهای گلخانهای بنا به آمار، بسیار بیش از کشورهای سوسیالیستی بوده است.
- اکوسوسیالیسم فراروی هم از تولیدگرایی بوروکراتیک و هم از سیستم سودمحور از طریق سازمان نهادن ساختاری دموکراتیک در اولویت بندی تولید و تخصیص منابع است.
من هم کوشیدم تا به معرفی رویکردی دیگر درباره محیط زیست بپردازم و برخی از مهمترین نقاط اشتراک و افتراق آرای خودمان را یادآور شوم:
- تولید و مصرف یک عدد همبرگر یا یک تن سیمان، ارسال یک عدد ایمیل، یا شستن ظروف و لباس، می تواند منجر به تخریب محیط زیست بشود و این در هر نظام اقتصادی رخ خواهد داد. بنابراین برخلاف دعاوی ای که تخریب محیط زیست را مترادف با نظام اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد یا سرمایه داری تلقی می کنند، می خوام تصریح کنم که هیچ نظامی مصون از تخریب محیط زیست نیست. از این رو، اصل مناقشه می تواند بر سر این موضوع باشد که کدام نظام اقتصادی بیشتر مخرب محیط زیست است و کدام نظام به لحاظ ساختاری، صیانت بیشتری از محیط زیست می کند؟
- هنگامی که یک بیمارستان احداث می کنیم، تولید همه اجزای آن بیمارستان، از سیمانی که در ساختمان آن به کار رفته است تا چاقوی جراحی یا مواد ضد عفونی کننده در آن بیمارستان، مخرب محیط زیست هستند. اما ما برای بقا و حفظ سلامت خودمان به بیمارستان، چاقوی جراحی و مواد ضد عفونی کننده نیاز داریم. بنابراین تولید انبوه کالاها از یک سو منجر به رفاه می شود و از سوی دیگر ممکن است مخرب محیط زیست هم باشد. البته در گذشته رابطه بین مقدار تولید و تخریب محیط زیست رابطه متناظر و مستقیم بوده است، اما رفتهرفته این نسبت در حال تغییر است و حتا معکوس می شود.
- از زمانی که آدم و حوا آن سیب کذایی را گاز زدند تا سال ۱۷۰۰، جمعیت بشر فقط ۶۰۰ میلیون نفر بوده است و صرفاً طی ۳۰۰ سال اخیر، ۷ میلیارد و ۱۰۰ میلیون نفر دیگر به این جمعیت اضافه شده است. تردیدی نیست که این رشد شگفت انگیز جمعیت در همین دوران سرمایهداری رخ داده است و بی شک این رشد جمعیت در این ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال اخیر، مدیون گسترش فزایندهی سطح بهداشت عمومی و خدمات درمانی، افزایش کیفیت تغذیه، بهبود محل سکونت، توسعهی امکانات ورزشی، افزایش سواد و آگاهیهای عمومی و نظایر آن غیر ممکن بوده است.
- وجود منفعت و انگیزههای شخصی می تواند سودمند باشد، چون رقابت منجر به کاهش ضایعات، کاهش پسماندها، کاهش مصرف انرژی، افزایش کارآمدی و کاهش تخریب های محیط زیستی خواهد شد. اگر این ادعا صحت داشت که حذف سازوکار بازار آزاد یا حذف منفعت شخصی و سود از فعالیتهای اقتصادی، منجر به بهبود محیط زیست شود، شاهد حجم تخریب های گسترده محیط زیست در سوسیالیسم تجربه شده در جهان نبودیم. اما تخریب های گسترده محیط زیستی در کشورهای سوسیالیستی از ۱۹۱۷ تا کنون، صدق این دعاوی را رد می کند.
- به همین دلیل شاهد وضعیتی هستیم که هر جا خود سوسیالیسم، مسئولیت اداره امور جامعه را برعهده گرفته است، با مشکلاتی عظیم تر مواجه شده است و کارنامه عملکردش در محیط زیست بسیار بدتر بوده است.
- بنابراین قوانین دیگری بر اقتصاد محیط زیست حاکم است که آن را توضیح خواهم داد.
بحران محیط زیست: سرمایه داری یا سوسیالیسم ؟! – جلسه اول (۱)
دسترسی در آپارات و یوتیوب
دسترسی به فایل صوتی جلسه اول (۱) در آپارات
دسترسی در زیست آنلاین
دسترسی به فایل صوتی جلسه اول (۱) در زیست آنلاین
دسترسی به سایر جلسات مرتبط
بحران محیط زیست: سرمایه داری یا سوسیالیسم ؟! – جلسه دوم (۲)
پژوهشگر