معرفی کتاب: اقتصاد سیاسی محیط زیست
معرفی کتاب
اقتصاد سیاسی محیط زیست
نویسنده: شهــرام اتفـــاق
چاپ اول – آذر ۱۳۹۸
انتشارات پژواک کیوان
بخشی از پیشگفتار کتاب:
سفینه زمین
گفتوگو درباره اوضاع و احوال زیست محیطی بر روی سیارهی زمین، همواره تداعیکننده آن شعر مشهور «برتولت برشت» است که گفته بود: «و آنکه می خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است».
به استناد پژوهشها و تحقیقات انجام شده، دانشمندان تخمین میزنند که در مجموع با انتشار مقدار مشخصی دیاکسید کربن (یا سایر گازهای گلخانهای معادل آن)، کره زمین به مرز گرمایشِ خطرناکی خواهد رسید. آنها معتقد هستند که از پیشاز انقلاب صنعتی تا کنون، بخشی از این مقدار دیاکسید کربن، منتشر شدهاست و متأثر از این میزان انتشار، سیارهی زمین از زمان انقلاب صنعتی تا کنون، حدود ۱ درجه گرمتر شدهاست. دانشمندان هشدار دادهاند که افزایش دمای کره زمین بیشاز ۲ درجه سانتیگراد، مخاطرات زیادی را برای نژاد انسان، و هزاران گونه جانوری و گیاهی و اکوسیستم زمین در پی خواهد داشت. بنابراین اگر قرار باشد تا سقف افزایش گرمای ۲ درجهای را رعایت کنیم، مجاز هستیم که از این به بعد، تنها مقدار محدود و معینی دیاکسید کربن منتشر کنیم.
اکنون با دو چالش مواجه هستیم: مشکل اول، کند بودن زمان خروج این گازها از جو است، به این معنا که حتا در صورت توقف انتشار دیاکسید کربن، مدت خروج (آنهایی که قبلاً منتشر شدهبودند) از جو سیاره زمین صدها تا هزاران سال طول میکشد و به ناگزیر ناچاریم تا پیشاز بحرانی شدن اوضاع، تدبیری برای آن بیندیشیم. چالش بعدی ناشی از ادامه روند انتشار است: با این روند افزایش انتشار، تا چند سال دیگر به سقف مجاز ۲ درجه گرما میرسیم. البته میتوانیم که از سقف ۲ درجه افزایش عبور کنیم، اما محتمل است تا سیارهی زمین، دیگر همانند گذشته قابل سکونت نباشد !
ممکن است که با تکیه بر فنآوریهای جدید، بحران انتشار کربن، چند ماه یا چند سال بعد به کلی حل و فصل شود یا شاید این موضوع تغییر اقلیم آنطور که وانمود میشود جدی نباشد؛ همچنین محتمل است این بحران، بیشاز آنکه تصور میکنیم حیات ما را بر روی سیارهی زمین به خطر بیندازد، اما یک چیز مسلم است و آن ضرورت مقابله با افزایش و استمرار آسیبهای وارده بر سفینهی زمین است. صرفنظر از ماجرای تغییر اقلیم، انواع و اقسام معضلات ریز و درشت زیستمحیطی نظیر پسماندها، دستکاری طبیعت، فرسایش و نظایر آنها، سیاره زمین را بهعنوان تنها گزینهی سکونت برای بشر تهدید میکنند، چنانچه در آگوست ۲۰۱۹ خبر رسید که از آسمان قطب شمال به همراه برف، ذرات ریز پلاستیکی میبارد: «بیش از دههزار ذره در هر لیتر !»
عوامل تخریب
اما کاهش انتشار گازهای گلخانهای به عنوان یک نمونه جدی از تخریب های زیست محیطی، نیازمند تحولاتی جدی در مدیریت منابع انرژی، دگرگونیهای عظیم در فنآوری یا روشهای تولید محصولات صنعتی، و تغییراتی مهم در انواع و سطح تولید محصولات دامی و کشاورزی و نظایر آنهاست. وانگهی یک مفهوم نهفته در این تحولات، ضرورت تغییر در سبک زندگی بشر است. برخی از محصولات چندین برابر بیشاز بقیه، منجر به انتشار کربن میشوند. سفرهای هوایی، موز، سیمان، گوشت گاو، سوختهای فسیلی از مصادیق پرکربنها هستند و کاهش یا توقف در عرضه این دست کالاها نقش مهمی در کاهش انتشار ایفاء خواهد کرد.
رفاه اقتصادی و محیــط زیست
شکی نیست که پیآمدهای تحدید فعل و انفعالات اقتصادی به واسطهی ممانعت از تخریبهای زیست محیطی بیشتر، عواقبی ناگوار در بر خواهند داشت و شرایط اشتغال، معاش و رفاه میلیاردها انسان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. آنچنانکه به توصیف نیکلاس گریگوری منکیو:
مطمئناً هوای پاک و آب پاک ارزشمند است. اما این ارزش باید به هزینهی فرصت مقایسه شود، به این معنا که ما برای به دستآوردن آنها (هوای پاک و آب پاک) چه چیزهایی را باید از دست بدهیم. حذف کامل آلودگی باعث از بینرفتن بسیاری از دستآوردهای پیشرفتهای مربوط به فنآوری و محروم شدن از رفاه و لذت بیشتر زندگی میشود. مردمِ بسیار کمی دوست دارند تا برای حفاظت از محیط زیست و برخورداری از آب پاک و هوای پاک، از تغذیهی سالم، بهداشت، و درمان مطلوب و سایر کالاهای ضروری محروم شوند.
البته در سال ۲۰۱۱ و در زمانِ نگارش این سطور توسط منکیو، برخورداری از تغذیه سالم، بهداشت و سایر کالاهای ضروری، بهموازات تخریبهای بیشتر، هنوز ممکن بود؛ درحالیکه با تداوم فزاینده تخریب، محتمل است که همان موهبات نیز دیگر قابل حصول نباشند. اما آنچهکه در مضمون سخن منکیو نهفته و پایدار است، مراقبت از توازن میان رفاه اقتصادی با کیفیت محیط زیست است.
بــازار و محیــط زیست
در یک نظام اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد، افراد با داشتن حق مالکیت شخصی و برخورداری از حق مبادلهی آزاد، در تعقیب اهداف و منافع شخصی خودشان هستند و بسیاری از آنها ممکن است که از وضعیت عوامل انتشار کربن با خبر نباشند یا در صورت اطلاع از این بحران، وقعی به آن ننهند و سبک زندگی مخرب خود را به روال معمول ادامه دهند و یا با آگاهی کامل، دیگران را در تحمل عوارض زیانبارِ مبادلات خود شریک کنند. چرا که:
مبادلات، گاهی عوارض جانبی به بار میآورند که احتمالاً برای طرفهای سوم – آنهایی که اصلاً در این مبادلات شرکت نکردهاند- مضر است.
از سویی دیگر زمان تنگ است و ممکن است که تغییرات اقلیمی از آستانهی غیرقابل برگشت عبور کند. پس چه باید کرد؟
به استناد آنچه سخن رفت، نظریه های اقتصادی – سیاسی مختلف، با رویکردهایی گوناگون، پاسخهای متفاوتی را عرضه میدارند:
رویکردهای گروه اول) بر ضرورت برچیدن سازوکار بازار یا اِعمال محدودیتهای شدید بر آن سخن میرانند یا بر لزوم مداخله همهجانبه دولت تأکید میورزند: از پیشنهاد برقراری «نظامهای اقتصادی برنامه محور و برنامه ریزی متمرکز» گرفته تا ضرورت «برنامه ریزی جهانی برای کاهش رشد اقتصادی» را میتوان در میان این گروه از طرحها یافت.
رویکردهای گروه دوم) سطح متوسطی از دخالت دولتها را در بازار ضروری دانستهاند؛ از جمله پیشنهادهای این گروه عبارت است از: کاربست روشهای جدید «محاسبه هزینهی انتشار کربن» و تشدید «نظام مالیاتی آلودگی» مبتنی بر آن، اخذ «مالیات از ثروتمندان» به دلیل انتشار کربن بیشتر، «کاهش برونسپاری و خصوصی سازی و افزایش مالکیت و تصدیگری دولتی»، نمونه هایی از این موارد است.
رویکردهای گروه سوم) «برخورد بسیار محتاطانه تری نسبت به مداخله دولت در بازار و تولید کالاهای عمومی» دارند و نسبت به هرگونه سادهانگاری درباره خیرخواهی دولتها و سیاستمدارن و سپردن منابع بیشتر به آنان، برای حل بحرانهای زیستمحیطی هشدار میدهند. برخی از اعضای این گروه به «دولت چونان یک بنگاه اقتصادی» مینگرند که «مثأثر از منافع و تمایلات بازیگران درون خود» یا «گروههای فشار بیرون خود» است.
رویکردهای گروه چهارم) تــحقق اهـدافِ زیـستمحیطی را در گــــرو «ایجاد یا اصلاح نهادها» میدانند. از این منظر، تحلیل یک موضوع زیست محیطی، مستلزم اعتنا به «وضعیت نهادها» است. ولو اینکه ممکن است دربارهی چگونگی ایجاد، شکل گیری و تحول این نهادها، اختلافاتی وجود داشته باشد، اما بر اهمیت و نقش آنها در این الگوی نظری، تأکید میشود.
رویکردهای گروه پنجم) هر تحول مثبتی در محیط زیست را منوط به «افزایش آگاهی و احساس مسئولیت فردی» افراد در جامعه میدانند و مسئول اصلی مدیریت این بحران را همچون هر مورد مشابه دیگری، «جامعه مدنی» و «تغییر رجحانهای مبادلهگران» میدانند. بر توانایی «انسان کنشگر» در فائق آمدن بر مشکلات، با تکیه بر «سازوکارِ بازار آزاد» تأکید دارد.
سـوءاستفـاده از بحرانهای زیست محیطی
در ضمن، این اوضاع و احوال دست مایه عدهای برای دستیابی به اهداف سیاسی و مستمسکی برای مطامع اقتصادی عدهای دیگر شده است. از یکسو، بحرانهای زیستمحیطی و از جمله خطرِ تغییرات اقلیمی، همه عرصه های زندگی ما را تحت تأثیر قرار خواهد داد و به طور فزایندهای آیندهی بشر را تهدید میکند؛ از سویی دیگر، وجود این بحرانها، این فرصت را فراهم ساخته است تا از آن به عنوان دستآویزی برای کسب قدرت سیاسی یا تعقیب منافع اقتصادی استفاده شود؛ آنچنانکه هنری هازلیت دراینباره تصریح میکند که:
اقتصاد بیشاز هر دانش دیگری که انسان میشناسد، گرفتار پندارهای باطل است. این تصادفی نیست. سختیهایی که در ذات این رشته قرار دارند، در هرحال به اندازه کافی بزرگ هستند، اما عاملی این سختی ها را در اقتصاد هزار برابر میکند که مثلاً در فیزیک، ریاضی یا پزشکی اهمیت چندانی ندارد. این عامل چیزی نیست جز توجه به منافع خودخواهانه.
از اینرو، برخی از رویکردهای مورد توجه ما، با چنین پنداشتهایی در باب قدرت و منافع گروههای خاص به موضوعات جهان و از جمله محیط زیست مینگرند.
چرا اقتصاد سیاسی محیط زیست؟
هنگامی که دربارهی اخذ مالیات آلودگی هوا سخن میگوییم یا به موضوع اعطای یارانه های انرژی میپردازیم، پا به عرصه اقتصاد و سیاست گذاشتهایم و تردیدی نیست که توجه همهجانبه به این مقولات، بدون وساطت مفاهیم سیاسی، و کمالتفاتی به نقش آن در مناسبات اقتصادی امکانپذیر نیست. از اینرو به نظر میرسد که تأملی دوباره در رویکردهای اقتصادی به محیط زیست و کنکاش درباره جنبههای سیاسی آن در این روزگار، بایستگی و جایگاهی فزونتر نسبت به گذشته یافته است.
از اینرو، هدف من از نگارش این اثر، پرداختن به تمام جزییات و نظریه های اقتصادی و سیاسی مرتبط به حوزهی محیط زیست نبودهاست، بلکه تنها کوشیدهام تا گزارشی اجمالی از مطالعات خودم، دربارهی پیوند نظری (تئوریک) میان مکاتب اقتصادی – سیاسی گوناگون با موضوع محیط زیست با تأکید بر تغییرات اقلیمی و بحرانهای پیشرو ارائه کنم.
دربــاره ایــن کتــاب
تاکید این نگاشته، معرفی ابزارهایی است که ممکن است ما را قادر سازد تا به ارزیابی رویکردهای گوناگون اقتصادی و سیاسی درباره یک پدیده واحد مانند محیط زیست بپردازیم؛ ولو اینکه انسان، با تکیه بر دانش و فنآوری خود، از مخمصه تغییرات اقلیمی نجات یابد یا رد پای عوامل غیرانسانی دیگری را هم در پس آن بیابد، تا زمانی که از منابع طبیعی در تولید کالاها و خدمات بهره میجوییم، نه میتوان معضلات محیط زیستی را پایانیافته تلقی کرد و نه محدودیتهای منابع طبیعی به این زودی خاتمه خواهند یافت.
افزون بر این، «محیط زیست» میتواند بهانهای باشد تا فضایی برای همآوردی و رویارویی نظریهها داشته باشیم و شیوهی آنان را در تحلیل مسائل محک بزنیم.
بیتردید استناد به مفاهیم سیاسی یادشده، خود مستلزم ایجاد نوعی همزبانی بود و برای تحقق این همزبانی، کوشیدم تا در نخستین فصل، مروری اجمالی بر روند تکوین این مفاهیم و نیم نگاهی به بنیانهای فلسفی آن داشته باشم تا از رهگذر این ایضاح، انتقال معانی در فصول بعدی ساده تر شود. سپس کوشیدهام که با تأکید بر جنبههای محیط زیستی، به بررسی بسیار مختصرِ آرای سوسیالیسم مبتنی بر مارکسیسم سنتی، سوسیالیسم و شبهسوسیالیسم معاصر، اقتصاد جریان اصلی، نظریهی انتخاب عمومی، نظریههای مبتنی برکیفیت زیست و شاخص رفاه، نظریات برخی از نهادگرایان، دیدگاههای مبتنی بر ناسیونالیسم و نگرش مبتنی بر مکتب اتریش بپردازم و سرنخهایی را دربارهی تفاوتهای آنها در برخورد با موضوع، عرضه بدارم. نظریه پردازان و صاحبنظران دیگری هم هستند که در طبقه بندی پیشگفته جا نمیشوند یا در میانه چند نظریه جای میگیرند، اما بررسی نظریات آنها حائز اهمیت بوده است و من به معرفی کوتاه اندیشه های ایشان پرداختهام.
محیط زیست، یک دانش میان رشتهای است و متخصصان گوناگونی اعم از بومشناسان، زیستشناسان، فیزیکدانان، شیمیدانان، اقتصاددانان، سیاستدانان، اقلیم شناسان، کارشناسان رایانه، خبرگان حوزه نفت، گاز، انرژیهای تجدیدپذیر و نظایر آن با این مقوله سر و کار دارند. بسیار محتمل است که برخی توضیحات ارائه شده درباره مفاهیم پایه در متن این کتاب، برای برخی مخاطبانِ اهل فن، زیادهگوییِ نویسنده محسوب شود و کسالت بار به نظر بیاید. شرح راجع به جزئیات فلرینگ برای یک کارشناس حوزه نفت و گاز همانقدر پیش پا افتاده و رودهدرازی محسوب میشود که تشریح بودجه بهینه و بودجه مازاد صفر برای یک اقتصاددان. اما کنار هم قرار گرفتن مطالبی از حوزههای تخصصی گوناگون، امر مهمِ «اندازه نگهداشتن» را در توضیح مطالب، برای نویسنده متوسطی چون من دشوار میکند.
برای اجتناب از عرضه مطالب تکراری برای مخاطبان تخصصی، یا برای رهایی خوانندگانی که مفاهیم پیچیده ریاضی به کارشان نمیآید، اغلب متون اینچنینی در پیوستهای هر فصل قرار داده شدهاست تا خوانندهی کتاب از حق انتخاب بیشتری برخوردار باشد و در صورت تمایل، از مطالعه آنها پرهیز کند و با پشت سر گذاشتن آن، ادامه نوشته را پیبگیرد.
امیدوارم تا حاصلِ این کار، ارائه یک تصویر کلی از تنوع نظریه های اقتصادی مرتبط با محیط زیست و تفاوتهای آنان به مخاطبان باشد.
بررسی مکاتب و نظریات:
- #سوسیالیسم_سنتی
- #اکوسوسیالیسم
- #نهادگرایی
- #مکتب_اتریش
- #نظریه_انتخاب_عمومی
- #اقتصاد_جریان_اصلی
- #ناسیونالیسم
- #سوسیالیسم_معاصر
- #سوسیالیسم_بازار
- #سوسیالیسم_مشارکتی
- #آرمانشهر_گرایی
- #پوپولیسم
در آرای صاحبنظرانی چون:
- #دیوید_هیوم
- #کارل_مارکس
- #جان_دیوئی
- #هانا_آرنت
- #لودویگ_میزس
- #فردریش_هایک
- #توماس_پیکتی
- #لوکاس_شانسل
- #برانکو_میلانوویچ
- #میشل_لووی
- #برونو_کرن
- #الیس_لارکین
- #کوین_اندرسون
- #نائومی_کلاین
- #الینور_اوستروم
- #آمارتیا_سن
- #ماریا_نوسبام
- #محبوب_الحق
- #دوید_آلارت
- #یووال_نوح هراری
- #فریتیوف_کاپرا
- #دیوید_هاروی
- #دارون_عجم_اوغلو
- #جان_بلامی_فاستر
- #جیمز_بوکانان
- #جفری_هاجسن
- #جیمز_رابینسون
- #داگلاس_نورث
- #جان_جوزف_والیس
- #جیمز_ادوارد_هانسن
- #باری_وینگاست
- #سیمون_کوزنتس
- #جان_گروینگن
- #مایکل_مان
- #آنتون_اسپتهوون
- #آنت_ون_دی_برگ
- #آرتور_پیگو
- #جیمز_دلینگپول
- #توماس_فریدمن
- #ویلیام_نوردهاوس
- #یوشی_کایا
- #پرمن_ما_ری
- #برتران_ژوونل
- #خسوس_دسوتو
- #ارناندو_دسوتو
و آشنایی با دعاوی و مفاهیم:
- #تغییر_اقلیم
- #بودجه_کربن
- #رد_پای_کربن
- #اقتصاد_کم_کربن
- #فلرینگ
- #اثر_گلخانهای
- #گازهای_گلخانهای
- #هزینه_اجتماعی_کربن
- #پتانسیل_گرمایش_جهانی
- #کلایمیت_گیت
- #تحلیل_نهادی_IAD
- #مدل_ذخیره_دانش
پژوهشگر
عالییییییییییییییییی